تحریم جامعه علمی ایران (بحثی پیرامون تحریم ایران توسط IEEE)
دوشنبه 89/2/13
1:35 صبح
نظر
مشکلاتی که امروز در دنیا وجود دارند نمیتوانند توسط همان طرز فکری که آنها را بوجود آورد حل شوند. (آلبرت انیشتین)
روز یکشنبه ?? شهریور ???? (مطابق با ?? سپتامبر ????) اعضای پروژه فضاپیمای «گالیله» {وب سایت} و خانواده هایشان در مرکز علمی Jet Propulsion Laboratory یا JPL {وب سایت} واقع در انستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا در شهر پاسادانا جمع شده بودند تا شاهد خداحافظی از این فضاپیما و آماده برگزاری جشن نابودی آن شوند. موقعش رسیده بود که گالیله به سفر پرثمر ?? ساله اش و مسافت چهار و نیم میلیارد کیلومتری که طی کرده بود پایان دهد. مأموریتی برای شناسائی سیّاره مشتری و تجسّس هرچه بیشتر در باب قمرهای متعّدد مشتری که در حقیقت بزرگترین سیّاره منظومه شمسی محسوب میشود.
حالا که نیروی برق در فضاپیما رو به اتمام میرفت و دستگاه موّلد برق دیگر کارساز نبود، دانشمندان بر اساس محاسبات ریاضی پیش بینی کردند که گالیله بزودی تحت تأثیر نیروی جاذبه «اروپا» (Europa) یکی از قمرهای مشتری قرار گرفته و نهایتاً به آن قمر برخورد خواهد کرد. در عین حال، اطلاعاتی که گالیله قبلاً از اروپا به کره زمین فرستاده بود حاکی از این بود که اروپا به احتمال زیاد دارای اقیانوسی از آب نمکزا در سطح زیرینش می باشد، و این خودش نشانه وجود نوعی زندگی در قمر اروپا بود. پس دانشمندان مسئول در مدت زمان باقی مسیر گالیله را چنان برنامه ریزی کردند که در مسیر کره مشتری قرار گیرد و سرنوشت پایانیش را چنان رقم زدند تا پس از ورود به جوّ مشتری بر اثر سرعت فوق العاده و اصطکاک شدید با جوّ ذوب شود. آخرین سری اطلاعات آنان را بر این عقیده استوار کرده بود که امکان وجود نوعی زندگی در اروپا، حتی در سطح ابتدائی چون تک سلولی یا باکتری، آنقدر قابل قبول است که راضی نبودند گالیله وارد جوّ اروپا شود تا مبادا یک در میلیون زندگی باکتریهای موجود در آب را آلوده سازد. گالیله از معدود فضاپیماهائی بود که قبل از پرتاب به فضا در کره زمین تحت پوشش مخصوص آلوده زدائی قرار نگرفته بود.
در پاسادنا دانشمندان برای اولین بار از برای مرگ سرود رهائی می خواندند. وقتی درست در ساعت ??:??:?? بعدازظهر (به وقت کالیفرنیا) گالیله در جوّ مشتری ذوب شد، فریاد و هیجان حضّار همه را به وجد درآورد و هلهله شادی چون کودکان در همه سالن پخش شد و آن گفته مقدّس «ما مرگ را پیام آور رهائی قرار دادیم» مصداق پیدا کرد. دانشمندان، مهندسان و اخترشناسان معتبر و نخبه در این پروژه اینچنین با قمر مشتری رفتار کردند: با دقت، با جهان بینی، در نهایت نکته سنجی و چون انسانی متعهد و مسئول. دقیقاً همانطور که قرار بود باشد. تضمین به یک زندگی کاملاً «ناشناخته» در قمر اروپا. دانشمندان از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند و بسان بچه کوچولوها بهوا می پریدند. سرمست از اینکه فضاپیمای یک میلیارد و سیصد میلیون دلاری را چنان به آخر خط رساندند تا مبادا آلودگی بیولوژیکی در کره زمین به محیط موجودات ناشناخته در قمر اروپا صدمه بزند و صلح و صفای یک مشت تک سلولی را مختل سازد.
در همین ایام و درست ????????? کیلومتر (بلی صفرها را درست شمردید، میلیون است) دورتر از کره مشتری و در مسیری بسمت مرکز منظومه شمسی آنجا که کره زمین نام دارد، هیئت مدیره بزرگترین جامعه علمی این کره تصمیم می گیرد عده بسیاری از اعضایش را بخاطر مسائل سیاسی ای که کشورش براه انداخته است از حق طبیعی و مسلّم آنان محروم کند و با توسّل به پیراهن عثمانی بنام تحریم اقتصادی مبّشر پدیده جدید تحریم علمی شود، و بدینصورت برای اولین بار در جامعه علمی جهان پرچمدار تبعیض بر علیه «شناخته» شود. من دارم درباره جامعه مهندسان برق و الکترونیک (ِInstitute of Electrical and Electronics Engineers) {وب سایت} مینویسم، یا آن مؤسسه ای که دنیای علم و کامپیوتر بنام مخفّف IEEE میشناسد (با صدای آی-تریپل-ای بخوانید). در دی ماه ???? (مطابق با ژانویه ????) در حرکتی عجیب، غیرمنتظره و شوک آورنده، IEEE تصمیم میگیرد اعضای درون مرزی ایران را، که شامل حدود ???? پژوهشگر، متخصص، نخبه، مدیران شرکتها، استادان و دانشجویان دانشگاهها، و بسیاری از اعضای هیئتهای علمی و پژوهشی ایران میشوند، از بسیاری از حقوق ضمانت شده عضویتی اش محروم کند.
جریان چیست؟ این دیگر چه مدل گربه رقصانی است؟ سیاست وارد محدوده علم و دانش شده؟ تحریم علمی یعنی چه؟ ماهها بین IEEE و عناصر علمی ایران تماسها و رایزنی هائی پشت پرده انجام میشوند. هیئت های علمی ایران از IEEE تقاضا میکنند این تصمیم عجولانه اش را تجدید نظر کند. آنها دلیل می آورند تحقیقات علمی ربطی به محاصره اقتصادی ندارند. در این میان انجمن دانشگاه صنعتی شریف {وب سایت}، سازمانی غیرانتفاعی، غیرسیاسی، غیرمذهبی که قانوناً در ایالت کالیفرنیا ثبت شده است، بطور گسترده ای این تحریم را دنبال کرد و موفق شد تماسهائی با اعضای پرنفوذ IEEE برقرار کند. ولی هیئت مدیره IEEE پا را در یک کفش میکند و میگوید این عمل بخاطر تبعیت از قانون تحریم اقتصادی و بازرگانی دولت آمریکا بر علیه ایران است. قانونی {وب سایت} که آئین نامه اش {وب سایت} زیر نظر شعبه ای از وزارت دارائی آمریکا بنام اداره کنترل دارائی های خارجی (Office of Foreign Assets Control) یا مخفّف OFAC {وب سایت} اداره می شود.
کار بدانجا رسید تا در همین مهر ماه بخاطر پیگیری های مرتّب انجمن دانشگاه صنعتی شریف و با براه انداختن یک مصاحبه مطبوعاتی که از رادیو های «رادیو فردا» و «بی.بی.سی» {متن مصاحبه - صدای مصاحبه} پخش شد و آقای مایکل اَدلر (Michael Adler) رئیس فعلی IEEE هم در آن شرکت کرد، بالاخره آقای ادلر برای اولین بار این مسأله تحریم علمی ایران را با انتشار نامه ای سرگشاده {وب سایت} در مجله رسمی جامعه به صحنه عمومی کشاند و دلائل تصمیم IEEE را به اعضای ??? هزار نفری اش اعلام کرد. وی در این نامه خاطر نشان کرد «این پیام آغاز ماجرا است.» امروز ?? مهر ماه (مطابق با ? اکتبر) که این مقاله را تنظیم میکنم نیز جوابیه رسمی OFAC به سوألات IEEE در رابطه با مسأله تحریم ایرانیان درون مرزی عضو IEEE در میان رسانه های گروهی پخش شد و به سرعت اینترنت دست به دست گشت تا همگان از شاهکار و تبحّر آقای ریچارد نیوکامب (Richard Newcomb) مدیر OFAC در تعبیر قانون تحریم اقتصادی و ربط آن به دنیای علم با خبر شوند. بلی، بنا به تعبیر ایشان از امروز حتی تصحیح املائی کلمات یک رساله علمی که توسط یک ایرانی نوشته شده است شامل نقض قانون تحریم اقتصادی امریکا بر علیه ایران میشود! OFAC به IEEE حکم میکند باید این حرکت متوقف شود. عملی که جزو ابتدائی ترین کارهای یک مؤسسه علمی و تحقیقاتی است تا مقالات و رسالات علمی اش را ویرایش و از نظر املائی و دستور زبان تصحیح کند غیرقانونی اعلام شده است.
نخیر، اشتباه نکردید. در قرن پانزدهم میلادی و در اروپای تحت حکومت خرّافه کلیسای مسیحی بسر نمی بریم. قرن بیست و یکم است و سال ???? میلادی. سالی که دانشمندان موجود دوست (نمیگویم انساندوست زیرا مدرکی نداریم که در قمر اروپا از کره مشتری نوع انسان زندگی می کند) مسیر فضاپیمای گالیله را تغییر میدهند تا مبادا به قمر اروپا برخورد کند و زندگی آرام تک سلولی های ناشناخته آنجا را آلوده سازد. آیا آن فرهیختگان علمی در سازمان فضائی ناسا که پروژه گالیله را هدایت میکردند خرافاتی هستند یا آقای نیوکامب در اداره کنترل دارائی های خارجی و همپالکی هایش در وزارت دارائی آمریکا؟
پس از حادثه تروریستی ?? سپتامبر در آمریکا، روحی خرّافه، افراطی، ناسیونالیست و شدیداً ضد جهانی در دولت آمریکا لانه کرد. شکی نیست قبل از ?? سپتامبر رئیس جمهور آقای بوش و کابینه اش در جذب چنین روحیه ای کاملاً مساعد بودند. پس درست چند هفته بعد از فاجعه نیویورک لایحه میهن پرستی (Patriot Act) سریعاً و بدون مشورت و نظرخواهی عمومی به تصویب مجلسین مقننه رسید. آمریکائی های متعهد و معتدل از عواقب وخیم این لایحه سخنرانی ها کردند و مصاحبه ها ترتیب دادند. آنان به مردم هشدار دادند که این طرز برخورد صحیح نیست. از طرفی دیگر طرفداران افراطی دولت بوش به آنان تهمت زدند که ضد آمریکائی هستند، وطن فروش هستند، خائن هستند و حتی طرفدار تروریستها هستند. در این میان آن عده محدود از افراطیون که مثلاً میانه رو بودند گفتند جای نگرانی نیست. این قوانین برای بدام انداختن و دستگیری لانه های تروریستی وضع شده اند. شماها زیادی توهّم پیدا کرده اید. توطئه ای در کار نیست. قرار نیست به حقوق مدنی کسی تجاوز شود. متعهدان گفتند این لایحه روحی سرکش در جامعه القا میکند. مردم شکاک میشوند. اقلیت ها، مخصوصاً آنان که از خاورمیانه می آیند، تحت فشار قرار می گیرند. وقتی به رئیس جمهور اختیارات تام داده شود، و بدون هیچگونه سوپاپ اطمینانی، نهایتاً مقامات هر طور دلشان خواست لوایح را تعبیر خواهند کرد و جلوی بسیاری از آزادیهای مدنی و اعمال قانونی را می گیرند. و بالاخره آن آینده نگران گفتند وقتی پدیده «وحشت عمومی» خوب به مردم تلقین شود، خودشان از ترس مجازات دولت هم که شده دست به خودسانسوری میزنند.
در این بحبوحه ایرانیان برون مرزی ساکت نبوده اند. آنان نیز از عواقب شوم طرز فکرهای افراطی و اثرات منفی که این افکار در جامعه غرب از خود بجای میگذارند سخن رانده اند. بعنوان نمونه آقای احمد تقوی در مقاله ای تحت عنوان «جنگ و نیروهای افراطی امریکا» {مقاله} در وب سایت «آینده نگر» {وب سایت} روح افراطی حاکم در آمریکای امروز را بخوبی تجزیه و تحلیل کرده است. وی می نویسد:
«آنچه دولت بوش را از دولتهای پیشین امریکا مجزا میسازد نقش برجسته و اساسی گروههای ایدئولوژیک افراطی درتدوین سیاست های داخلی و خارجی این دولت میباشد. تحولات ساختاری اقتصادی و سیاسی امریکا در دو دهه گذشته ، آرایش نیروهای سیاسی جامعه امریکا را بشدت تحت تاثیر خود قرار داده است. این تحولات که ریشه در رشد سریع اقتصاد نو انفورماتیک و گسترش روند های گلوبال داشته به مقاومت جامعه کهنه و سیستم های ارزشی آن دامن زده است. این مقاومت در سازمان یابی و پیدایش ائتلاف گوناگون نیروهای کهنه و حلقه زدن آنان بگرد دولت بوش خود را بشکل برجستهای نمایان میسازد.»
حالا IEEE رسماً و علناً دست به خودسانسوری و خود تبعیضی زده است تا جائی که آقای ادلر اقرار میکند تصمیم تحریم علمی ایران فقط به منظور جلوگیری از مجازات احتمالی دولت آمریکا است. ایشان در نامه سرگشاده خود مینویسد «IEEE معتقد به دنیائی از تبادلات بی قید و بند اطلاعات علمی و فنّی بمنظور اهداف آموزشی و پژوهشی می باشد. در بهمن ???? هیئت مدیره رأی به تصدیق دوباره بر عقیده اش داد که میگوید هیچ دولتی نباید حقوق دانشمندان، مهندسان و دانشگاهیان را از برای تبادل نظر و شرکت در فعالیتهای فاضلانه در سطح جهانی محدود کند.» وی در جائی دیگر در نامه اش ادامه میدهد «در حالیکه IEEE میکوشد تا رشته عقایدش را پابرجا نگاه دارد، در ضمن ما باید هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا از سازمان و افراد داوطلبش حفاظت کنیم. آئین نامه OFAC صریحاً اعلام میکند که هرگونه تخطی و سر پیچی از قوانین نتیجه اش شامل جریمه مالی و دیگر جرائم مدنی و جنائی بر علیه افراد و اعضای هیئت مدیره سازمان میشود.» آقای ادلر در دنباله همین اخطار میگوید «IEEE به تبعیت و همکاری با قوانین ایالات متحده آمریکا ادامه میدهد. اگر در اینکار سهل انگاری کنیم، IEEE را به خطر انداخته ایم و جامعه را در معرض جرائم از طرف دولت آمریکا قرار میدهیم که بطور برجسته ای میتواند توانائی ما را نسبت به خدماتی که به اعضایمان در سراسر جهان میدهیم تحت تأثیر قرار دهد.»
اجازه دهید گفتار آقای ادلر را اینطور خلاصه و ساده ترجمه کنم: ما میدانیم حرکت دولت غلط است. ما عقیده داریم دولت حق ندارد مسائل علمی را با سیاست تحریم اقتصادی اش مخلوط کند، ولی ما میترسیم. از جرائم مالی دولت میترسیم. از اینکه احتمالاً داوطلبان ما به زندان بیفتند میترسیم. در ضمن جرأت نداریم از حقوق ایرانیان عضو جامعه دفاع کنیم. حاضر نیستیم پول خرج وکیل هایمان کنیم و به دادگاه های فدرال و در رأس آن به دیوان عالی کشور آمریکا شکایت کنیم. ما حسابی ترسیده ایم. حالا کاری ندارم که آقای ادلر در تامه اش اصلاً اشاره نمیکند چنین تحریمی مخالف نصّ صریح اساسنامه IEEE و قوانین اخلاقی اش (Code of Ethics) که جداگانه ثبت شده اند می باشد. در هر دو سند بروشنی اعلام شده است هرگونه تبعیض قومی و ملّیتی بر علیه اعضای جامعه ممنوع است.
تحریم علمی ایران مسأله ای جدید نیست. در سال ???? و بدنبال امضای حکم تحریم اقتصادی ایران و لیبی توسط بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا، چند روز بعد شخصی بنام دکتر اِستیو گلد استاین (Steve Goldstein)، که در بخش «تحقیق و ساختار شبکه و ارتباطات» مؤسسه ملّی علوم (NSF) کار میکرد، ایمیلی به دانشگاه وین در اتریش میفرستد و در آن با اشاره به حکم کلینتون ادعا میکند دانشگاه باید ترافیک اینترنت میان ایران و آمریکا را که از طریق خطوط شبکه NSFNET میگذشت قطع کند. دانشگاه وین نیز بدون مطالعه این دستور را اجراء کرد و تماس ایمیلی میان دانشگاه های ایران و آمریکا و اصولاً اتّصال اینترنت از ایران به آمریکا قطع شد. در این مورد و اینکه چگونه اینترنت دوباره برقرار شد در مقاله دیگری تحت عنوان «گذری کوتاه در تاریخ ایرانیان در اینترنت» {مقاله} که برای بار اوّل در بهار ???? در مجلّه کاپوچینو منتشر شد بطور مفصل توضیح دادم.
درست است که کلینتون بانی تحریم اقتصادی بر علیه ایران به شکل امروزیش بود، ولی دولت وی اصولاً افراطی نبود. هدف اصلی قانون تحریم محدود کردن ایران در توسعه امکانات صادراتی نفتی اش بود. نکته جالب توّجه این بود که محدودیت های تعیین شده در حکم رئیس جمهوری مخصوصاً شامل تبادلات و مراودات آموزشی و تحقیقات علمی بین ایران و آمریکا نمیشد. بهرحال آن سال خطری بزرگ از بیخ گوش ایران گذشت. برای اینکه به خوانندگان این سطور نشان دهم روح افراطی امروز با روند دهه پیش چقدر فرق دارد، توجّه شما را به اتفاقی که قبل از تحریم اقتصادی کلینتون رخ داد جلب می کنم. درست یازده سال پیش دوست من که در دانشگاه استانفورد و در پروژه شاتل فضائی کلمبیا (Space Shuttle Columbia) {وب سایت} کار میکرد مجبور بود بر طبق یک مشت قوانین کهنه ولی پابرجا در اداره مهاجرت برای تمدید ویزایش امریکا را ترک کند. سفیر آمریکا در کشور اروپائی که دوست من تقاضای تمدید ویزا کرده بود جواب رد به وی داده و قوانین را برخش کشیده بود. اصولاً حالیش نبود پروژه علمی چیست و برایش مهم نبود بیشتر از چند روز به پرتاب کلمبیا باقی نمانده است. بالاخره توصیه نامه ها و معرفی نامه هائی که از دانشگاه استانفورد، JPL و NASA به سفارت فاکس شدند اثر کرده و ویزای دوست من تمدید شد. بدینوسیله توانست خودش را قبل از پرواز کلمبیا به مرکز کنترل در ایالت آلاباما برساند. اهمیت حضور وی در پرواز کلمبیا این بود که وی برنامه نویس کامپیوتر و تنها کسی بود که میتوانست آزمایش علمی ای بنام «نقطه لامبدا» (Lambda-Point Experiment) {وب سایت} را انجام دهد. آزمایشی حساس که چندین ماه رویش کار شده بود. آن سال هم تحریم های دیگری بر علیه ایران برقرار بودند و مقامات دولتی هنوز سختگیر و کلّه شق بودند، ولی آنچه که آشکار بود این بود که جامعه علمی آمریکا اجازه نمیداد مسائل سیاسی دولت وارد کارزار علم و دانش شوند. امروز آتش عصیانگر دولت شعله به خرمن علم زده است و متصدیان جامعه علمی در درجه اوّل بفکر فرار از تهدیدهای دولت هستند تا نجات خرمنگاه.
موضع IEEE در تعبیرات تنگ نظرانه و سلیقه ای خود و وکلایش بر محور کلمه «سرویس» یا «خدمات» می چرخد. این کلمه که در آئین نامه تحریم اقتصادی مکرراً بکار برده شده است بدین شکل تعریف شده که هرگونه سرویس دادن به ایران را ممنوع و آنرا عملی غیر قانونی بحساب می آورد.
محدودیت های اعضای IEEE در ایران
بر طبق نامه موّرخ ?? مرداد ???? (مطابق با ? اوت ????) انجمن دانشگاه صنعتی شریف به رؤسای IEEE، شمّه ای از تبعیضات بر علیه اعضای IEEE در ایران بشرح ذیل است:
?- رد کردن تقاضا نامه ها و معرفی نامه های اعضای درون مرزی ایران بمنظور ارتقاء رتبه عضویت در جامعه.
?- محروم کردن اعضای درون مرزی ایران از هرگونه استفاده از سرویسهای وب سایت رسمی IEEE و همچنین حذف کردن آدرس های ایمیل اعضاء که از وب سایت IEEE اختیار شده است. لازم به توضیح است که IEEE بدون تذکر قبلی به اعضاء ناگهان ایمیل هایشان را حذف کرده و اعضاء را در معرض دریافت کلّی ایمیل برگشتی قرار میدهد در حالیکه اعضاء خبر نداشتند جریان چیست.
?- محدودیت اعضاء و غیر اعضاء در انتشار رسالات علمی در ژورنال های مختلف جامعه.
?- ممنوعیت برپائی هرگونه فعالیت محلی در داخل کشور تحت نام IEEE و لغو همه گونه حمایت و پشتیبانی جامعه که معمولاً به شعبات محلی داده میشود. این یعنی ممنوعیت هرگونه کنفرانس علمی در خاک ایران تحت نام IEEE.
انجمن دانشگاه صنعتی شریف نامه خود را اینچنین اخطارکنان خاتمه میدهد:
«آقایان محترم، آنچه که به مخاطره افتاده است نه فقط زیر پا گذاشتن حقوق اعضای ایرانی در IEEE است، بلکه حیثیت و اعتبار جامعه نیز می باشد، که این باید از مهمترین دلواپسی از طرف اعضای هیئت مدیره چون شماها برخوردار باشد. همانا شماها هستید که عمری را بمنظور ساختن این جامعه سپری کرده اید.»
موضع IEEE در تعبیرات تنگ نظرانه و سلیقه ای خود و وکلایش بر محور کلمه «سرویس» یا «خدمات» می چرخد. این کلمه که در آئین نامه تحریم اقتصادی مکرراً بکار برده شده است بدین شکل تعریف شده که هرگونه سرویس دادن به ایران را ممنوع و آنرا عملی غیر قانونی بحساب می آورد. امروز OFAC در نامه اش اعلام کرد اگر IEEE رساله علمی ای که توسط یک ایرانی در ایران نوشته شده است ویرایش کند مشمول این قانون است. بنظر میرسد IEEE خواسته یا ناخواسته خودش را وارد سیاست کرد و حالا با دریافت جواب قاطع OFAC خودش را مظلوم نشان میدهد و میگوید ببینید ما طرفدار تحریم علمی بر علیه ایران نیستیم. دولت آمریکا ما را مجبور کرده است. مسأله اینست که IEEE چراغ علاءالدین را مالش داد و حالا لولو خرخره از چراغ بیرون آمده است. از طرف دیگر، شاید آقای مایکل ادلر گورباچف دنیای علم است بدان معنی که ایشان میخواسته این معضل هرچه زودتر علنی شود و دست افراطیون رو شود به این امید که فشار جامعه علمی دنیا به دولت آمریکا این قانون را خنثی کند -- حداقل در محدوده علم و دانش. اگز حقیقت این باشد پس شاید این آش در آشپزخانه وکلای IEEE پخته نشده است. هیچ معلوم نیست آینده نزدیک چه نتایجی به ارمغان خواهد آورد، ولی در جریانات چند ماه اخیر یک روند کاملاً مشهود شد: بالاخره نظریه «وحشت عمومی» کارساز واقع شد و اولین دودش به چشم جامعه علمی ایران رفت.
باید چه کرد؟
عده ای از اعضای ایرانی IEEE، هم برون مرزی و هم درون مرزی، تهدید کرده اند اگر وضع بدین منوال ادامه پیدا کند، کارت عضویت خود را پاره کرده و IEEE را ترک میکنند. حتی بعضی از اعضای غیر ایرانی در این فکر هستند. بنظر من این تصمیم درست نیست. البته اعتراض همگانی بصورت تحریم IEEE میتواند مؤثر واقع شود اگر حرکتی جهانی و ریشه ای چنان شیوع پیدا کند که در عرض مثلاً شش ماه ده تا بیست هزار نفر IEEE را به نشانه اعتراض ترک کنند -- چیزی حدود پنج درصد جمعیت IEEE. در غیر اینصورت، هدف طرفداران تئوری «وحشت عمومی» گوشه نشینی، انزوا و خودسانسوری اعضاء خواهد بود. هرچه ایران و مردمش بیشتر در تنگنا قرار بگیرند و دستشان از سازمان های بین المللی کوتاه شود و تماسها قطع شوند بنفع آرزوشکنان است. پس بهترین راه مقابله حضور دائم در اینترنت و آگاهی دادن هرچه بیشتر اعضای غیر ایرانی IEEE است. شکی نیست این حرکت باید هم در ایران و هم در خارج از ایران پیگیری شود. باید به قدرت اینترنت و درجه نفوذش ایمان بیاوریم. حضور ایرانیان درون مرزی در فضای اینترنت فقط به همان چند خط روزمره در وبلاگها نیست.
?- استشهاد نامه ای وجود دارد که چه خوب است همه امضاء کنند، حتی اگر عضو IEEE نیستید {متن - محل امضاء}.
?- به وب سایت (Shame on IEEE) {وب سایت} سر بزنید و از آحرین اخبار با خبر بشوید. در ضمن لوگوی (Shame on IEEE) {تصویر لوگو} را از این سایت برداشته و در وبلاگها و وب سایت های خود قرار دهید و آنرا به محل امضای استشهاد نامه در مطلب بالا لینک کنید. یا لوگوی مورد علاقه خود را بکار ببرید. مهم اینست که لوگو را به محل امضای استشهاد نامه لینک دهید.
?- به وب سایت انجمن دانشگاه صنعتی شریف {وب سایت} سر بزنید و از آخرین نامه نگاریها و فعالیتهای حرفه ای این گروه با خبر شوید. تا این لحظه انجمن دانشگاه صنعتی شریف تنها ایستگاه اینترنتی است که این حادثه را پوشش داده است و توانسته است به خوبی توجه جامعه علمی غیر ایرانی را به این مسأله معطوف کند.
?- در طی چند هفته آینده به وب سایت انجمن ملّی ایرانی-آمریکائی (NIAC) {وب سایت} واقع در واشنگتن، دی. سی سر بزنید. بنا به گزارش انجمن دانشگاه صنعتی شریف وکلای انجمن ملّی ایرانی-آمریکائی، که سازمانی غیر انتفاعی و اجتماعی است، در حال بررسی حوادث IEEE هستند و ممکن است در این باره اعلامیه ای صادر کند. یکی از اهداف این انجمن این است که با رایزنی با نمایندگان مجلسین آمریکا سعی میکند از حقوق ایرانیان دفاع کند.
حادثه IEEE نقطه آغاز است. اگر با آن مقابله نکنیم نه تنها به جامعه علمی ایران، و در صدر آن جامعه کامپیوتری، صدمه می خورد، بلکه شعله آن به اینترنت هم زبانه خواهد کشید. اگر غلط املائی گرفتن سرویس بحساب می آید، پس استفاده از این همه وب سایت چه؟ این روند با مسئله فیلترکردن بعضی از وب سایتها در داخل ایران بمراتب متفاوت است. دولت فعلی آمریکا هدفش ترساندن شهروندانش از جرائم مالی و جنائی است. با علم کردن پیراهن عثمانی بنام تحریم اقتصادی و ربط دادن آن به علوم و کامپیوتر حالا حتی اینترنت هم در امان نخواهد ماند.
بقول آن ضرب المثل آمریکائی هرچه پیش میرویم این داستان دارای لنگ و پاچه جدید میشود.
منبع مقاله : هفته نامه الکترونیکی کاپوچینو
نویسنده مقاله : هوشیار نراقی
روز یکشنبه ?? شهریور ???? (مطابق با ?? سپتامبر ????) اعضای پروژه فضاپیمای «گالیله» {وب سایت} و خانواده هایشان در مرکز علمی Jet Propulsion Laboratory یا JPL {وب سایت} واقع در انستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا در شهر پاسادانا جمع شده بودند تا شاهد خداحافظی از این فضاپیما و آماده برگزاری جشن نابودی آن شوند. موقعش رسیده بود که گالیله به سفر پرثمر ?? ساله اش و مسافت چهار و نیم میلیارد کیلومتری که طی کرده بود پایان دهد. مأموریتی برای شناسائی سیّاره مشتری و تجسّس هرچه بیشتر در باب قمرهای متعّدد مشتری که در حقیقت بزرگترین سیّاره منظومه شمسی محسوب میشود.
حالا که نیروی برق در فضاپیما رو به اتمام میرفت و دستگاه موّلد برق دیگر کارساز نبود، دانشمندان بر اساس محاسبات ریاضی پیش بینی کردند که گالیله بزودی تحت تأثیر نیروی جاذبه «اروپا» (Europa) یکی از قمرهای مشتری قرار گرفته و نهایتاً به آن قمر برخورد خواهد کرد. در عین حال، اطلاعاتی که گالیله قبلاً از اروپا به کره زمین فرستاده بود حاکی از این بود که اروپا به احتمال زیاد دارای اقیانوسی از آب نمکزا در سطح زیرینش می باشد، و این خودش نشانه وجود نوعی زندگی در قمر اروپا بود. پس دانشمندان مسئول در مدت زمان باقی مسیر گالیله را چنان برنامه ریزی کردند که در مسیر کره مشتری قرار گیرد و سرنوشت پایانیش را چنان رقم زدند تا پس از ورود به جوّ مشتری بر اثر سرعت فوق العاده و اصطکاک شدید با جوّ ذوب شود. آخرین سری اطلاعات آنان را بر این عقیده استوار کرده بود که امکان وجود نوعی زندگی در اروپا، حتی در سطح ابتدائی چون تک سلولی یا باکتری، آنقدر قابل قبول است که راضی نبودند گالیله وارد جوّ اروپا شود تا مبادا یک در میلیون زندگی باکتریهای موجود در آب را آلوده سازد. گالیله از معدود فضاپیماهائی بود که قبل از پرتاب به فضا در کره زمین تحت پوشش مخصوص آلوده زدائی قرار نگرفته بود.
در پاسادنا دانشمندان برای اولین بار از برای مرگ سرود رهائی می خواندند. وقتی درست در ساعت ??:??:?? بعدازظهر (به وقت کالیفرنیا) گالیله در جوّ مشتری ذوب شد، فریاد و هیجان حضّار همه را به وجد درآورد و هلهله شادی چون کودکان در همه سالن پخش شد و آن گفته مقدّس «ما مرگ را پیام آور رهائی قرار دادیم» مصداق پیدا کرد. دانشمندان، مهندسان و اخترشناسان معتبر و نخبه در این پروژه اینچنین با قمر مشتری رفتار کردند: با دقت، با جهان بینی، در نهایت نکته سنجی و چون انسانی متعهد و مسئول. دقیقاً همانطور که قرار بود باشد. تضمین به یک زندگی کاملاً «ناشناخته» در قمر اروپا. دانشمندان از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند و بسان بچه کوچولوها بهوا می پریدند. سرمست از اینکه فضاپیمای یک میلیارد و سیصد میلیون دلاری را چنان به آخر خط رساندند تا مبادا آلودگی بیولوژیکی در کره زمین به محیط موجودات ناشناخته در قمر اروپا صدمه بزند و صلح و صفای یک مشت تک سلولی را مختل سازد.
در همین ایام و درست ????????? کیلومتر (بلی صفرها را درست شمردید، میلیون است) دورتر از کره مشتری و در مسیری بسمت مرکز منظومه شمسی آنجا که کره زمین نام دارد، هیئت مدیره بزرگترین جامعه علمی این کره تصمیم می گیرد عده بسیاری از اعضایش را بخاطر مسائل سیاسی ای که کشورش براه انداخته است از حق طبیعی و مسلّم آنان محروم کند و با توسّل به پیراهن عثمانی بنام تحریم اقتصادی مبّشر پدیده جدید تحریم علمی شود، و بدینصورت برای اولین بار در جامعه علمی جهان پرچمدار تبعیض بر علیه «شناخته» شود. من دارم درباره جامعه مهندسان برق و الکترونیک (ِInstitute of Electrical and Electronics Engineers) {وب سایت} مینویسم، یا آن مؤسسه ای که دنیای علم و کامپیوتر بنام مخفّف IEEE میشناسد (با صدای آی-تریپل-ای بخوانید). در دی ماه ???? (مطابق با ژانویه ????) در حرکتی عجیب، غیرمنتظره و شوک آورنده، IEEE تصمیم میگیرد اعضای درون مرزی ایران را، که شامل حدود ???? پژوهشگر، متخصص، نخبه، مدیران شرکتها، استادان و دانشجویان دانشگاهها، و بسیاری از اعضای هیئتهای علمی و پژوهشی ایران میشوند، از بسیاری از حقوق ضمانت شده عضویتی اش محروم کند.
جریان چیست؟ این دیگر چه مدل گربه رقصانی است؟ سیاست وارد محدوده علم و دانش شده؟ تحریم علمی یعنی چه؟ ماهها بین IEEE و عناصر علمی ایران تماسها و رایزنی هائی پشت پرده انجام میشوند. هیئت های علمی ایران از IEEE تقاضا میکنند این تصمیم عجولانه اش را تجدید نظر کند. آنها دلیل می آورند تحقیقات علمی ربطی به محاصره اقتصادی ندارند. در این میان انجمن دانشگاه صنعتی شریف {وب سایت}، سازمانی غیرانتفاعی، غیرسیاسی، غیرمذهبی که قانوناً در ایالت کالیفرنیا ثبت شده است، بطور گسترده ای این تحریم را دنبال کرد و موفق شد تماسهائی با اعضای پرنفوذ IEEE برقرار کند. ولی هیئت مدیره IEEE پا را در یک کفش میکند و میگوید این عمل بخاطر تبعیت از قانون تحریم اقتصادی و بازرگانی دولت آمریکا بر علیه ایران است. قانونی {وب سایت} که آئین نامه اش {وب سایت} زیر نظر شعبه ای از وزارت دارائی آمریکا بنام اداره کنترل دارائی های خارجی (Office of Foreign Assets Control) یا مخفّف OFAC {وب سایت} اداره می شود.
کار بدانجا رسید تا در همین مهر ماه بخاطر پیگیری های مرتّب انجمن دانشگاه صنعتی شریف و با براه انداختن یک مصاحبه مطبوعاتی که از رادیو های «رادیو فردا» و «بی.بی.سی» {متن مصاحبه - صدای مصاحبه} پخش شد و آقای مایکل اَدلر (Michael Adler) رئیس فعلی IEEE هم در آن شرکت کرد، بالاخره آقای ادلر برای اولین بار این مسأله تحریم علمی ایران را با انتشار نامه ای سرگشاده {وب سایت} در مجله رسمی جامعه به صحنه عمومی کشاند و دلائل تصمیم IEEE را به اعضای ??? هزار نفری اش اعلام کرد. وی در این نامه خاطر نشان کرد «این پیام آغاز ماجرا است.» امروز ?? مهر ماه (مطابق با ? اکتبر) که این مقاله را تنظیم میکنم نیز جوابیه رسمی OFAC به سوألات IEEE در رابطه با مسأله تحریم ایرانیان درون مرزی عضو IEEE در میان رسانه های گروهی پخش شد و به سرعت اینترنت دست به دست گشت تا همگان از شاهکار و تبحّر آقای ریچارد نیوکامب (Richard Newcomb) مدیر OFAC در تعبیر قانون تحریم اقتصادی و ربط آن به دنیای علم با خبر شوند. بلی، بنا به تعبیر ایشان از امروز حتی تصحیح املائی کلمات یک رساله علمی که توسط یک ایرانی نوشته شده است شامل نقض قانون تحریم اقتصادی امریکا بر علیه ایران میشود! OFAC به IEEE حکم میکند باید این حرکت متوقف شود. عملی که جزو ابتدائی ترین کارهای یک مؤسسه علمی و تحقیقاتی است تا مقالات و رسالات علمی اش را ویرایش و از نظر املائی و دستور زبان تصحیح کند غیرقانونی اعلام شده است.
نخیر، اشتباه نکردید. در قرن پانزدهم میلادی و در اروپای تحت حکومت خرّافه کلیسای مسیحی بسر نمی بریم. قرن بیست و یکم است و سال ???? میلادی. سالی که دانشمندان موجود دوست (نمیگویم انساندوست زیرا مدرکی نداریم که در قمر اروپا از کره مشتری نوع انسان زندگی می کند) مسیر فضاپیمای گالیله را تغییر میدهند تا مبادا به قمر اروپا برخورد کند و زندگی آرام تک سلولی های ناشناخته آنجا را آلوده سازد. آیا آن فرهیختگان علمی در سازمان فضائی ناسا که پروژه گالیله را هدایت میکردند خرافاتی هستند یا آقای نیوکامب در اداره کنترل دارائی های خارجی و همپالکی هایش در وزارت دارائی آمریکا؟
پس از حادثه تروریستی ?? سپتامبر در آمریکا، روحی خرّافه، افراطی، ناسیونالیست و شدیداً ضد جهانی در دولت آمریکا لانه کرد. شکی نیست قبل از ?? سپتامبر رئیس جمهور آقای بوش و کابینه اش در جذب چنین روحیه ای کاملاً مساعد بودند. پس درست چند هفته بعد از فاجعه نیویورک لایحه میهن پرستی (Patriot Act) سریعاً و بدون مشورت و نظرخواهی عمومی به تصویب مجلسین مقننه رسید. آمریکائی های متعهد و معتدل از عواقب وخیم این لایحه سخنرانی ها کردند و مصاحبه ها ترتیب دادند. آنان به مردم هشدار دادند که این طرز برخورد صحیح نیست. از طرفی دیگر طرفداران افراطی دولت بوش به آنان تهمت زدند که ضد آمریکائی هستند، وطن فروش هستند، خائن هستند و حتی طرفدار تروریستها هستند. در این میان آن عده محدود از افراطیون که مثلاً میانه رو بودند گفتند جای نگرانی نیست. این قوانین برای بدام انداختن و دستگیری لانه های تروریستی وضع شده اند. شماها زیادی توهّم پیدا کرده اید. توطئه ای در کار نیست. قرار نیست به حقوق مدنی کسی تجاوز شود. متعهدان گفتند این لایحه روحی سرکش در جامعه القا میکند. مردم شکاک میشوند. اقلیت ها، مخصوصاً آنان که از خاورمیانه می آیند، تحت فشار قرار می گیرند. وقتی به رئیس جمهور اختیارات تام داده شود، و بدون هیچگونه سوپاپ اطمینانی، نهایتاً مقامات هر طور دلشان خواست لوایح را تعبیر خواهند کرد و جلوی بسیاری از آزادیهای مدنی و اعمال قانونی را می گیرند. و بالاخره آن آینده نگران گفتند وقتی پدیده «وحشت عمومی» خوب به مردم تلقین شود، خودشان از ترس مجازات دولت هم که شده دست به خودسانسوری میزنند.
در این بحبوحه ایرانیان برون مرزی ساکت نبوده اند. آنان نیز از عواقب شوم طرز فکرهای افراطی و اثرات منفی که این افکار در جامعه غرب از خود بجای میگذارند سخن رانده اند. بعنوان نمونه آقای احمد تقوی در مقاله ای تحت عنوان «جنگ و نیروهای افراطی امریکا» {مقاله} در وب سایت «آینده نگر» {وب سایت} روح افراطی حاکم در آمریکای امروز را بخوبی تجزیه و تحلیل کرده است. وی می نویسد:
«آنچه دولت بوش را از دولتهای پیشین امریکا مجزا میسازد نقش برجسته و اساسی گروههای ایدئولوژیک افراطی درتدوین سیاست های داخلی و خارجی این دولت میباشد. تحولات ساختاری اقتصادی و سیاسی امریکا در دو دهه گذشته ، آرایش نیروهای سیاسی جامعه امریکا را بشدت تحت تاثیر خود قرار داده است. این تحولات که ریشه در رشد سریع اقتصاد نو انفورماتیک و گسترش روند های گلوبال داشته به مقاومت جامعه کهنه و سیستم های ارزشی آن دامن زده است. این مقاومت در سازمان یابی و پیدایش ائتلاف گوناگون نیروهای کهنه و حلقه زدن آنان بگرد دولت بوش خود را بشکل برجستهای نمایان میسازد.»
حالا IEEE رسماً و علناً دست به خودسانسوری و خود تبعیضی زده است تا جائی که آقای ادلر اقرار میکند تصمیم تحریم علمی ایران فقط به منظور جلوگیری از مجازات احتمالی دولت آمریکا است. ایشان در نامه سرگشاده خود مینویسد «IEEE معتقد به دنیائی از تبادلات بی قید و بند اطلاعات علمی و فنّی بمنظور اهداف آموزشی و پژوهشی می باشد. در بهمن ???? هیئت مدیره رأی به تصدیق دوباره بر عقیده اش داد که میگوید هیچ دولتی نباید حقوق دانشمندان، مهندسان و دانشگاهیان را از برای تبادل نظر و شرکت در فعالیتهای فاضلانه در سطح جهانی محدود کند.» وی در جائی دیگر در نامه اش ادامه میدهد «در حالیکه IEEE میکوشد تا رشته عقایدش را پابرجا نگاه دارد، در ضمن ما باید هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا از سازمان و افراد داوطلبش حفاظت کنیم. آئین نامه OFAC صریحاً اعلام میکند که هرگونه تخطی و سر پیچی از قوانین نتیجه اش شامل جریمه مالی و دیگر جرائم مدنی و جنائی بر علیه افراد و اعضای هیئت مدیره سازمان میشود.» آقای ادلر در دنباله همین اخطار میگوید «IEEE به تبعیت و همکاری با قوانین ایالات متحده آمریکا ادامه میدهد. اگر در اینکار سهل انگاری کنیم، IEEE را به خطر انداخته ایم و جامعه را در معرض جرائم از طرف دولت آمریکا قرار میدهیم که بطور برجسته ای میتواند توانائی ما را نسبت به خدماتی که به اعضایمان در سراسر جهان میدهیم تحت تأثیر قرار دهد.»
اجازه دهید گفتار آقای ادلر را اینطور خلاصه و ساده ترجمه کنم: ما میدانیم حرکت دولت غلط است. ما عقیده داریم دولت حق ندارد مسائل علمی را با سیاست تحریم اقتصادی اش مخلوط کند، ولی ما میترسیم. از جرائم مالی دولت میترسیم. از اینکه احتمالاً داوطلبان ما به زندان بیفتند میترسیم. در ضمن جرأت نداریم از حقوق ایرانیان عضو جامعه دفاع کنیم. حاضر نیستیم پول خرج وکیل هایمان کنیم و به دادگاه های فدرال و در رأس آن به دیوان عالی کشور آمریکا شکایت کنیم. ما حسابی ترسیده ایم. حالا کاری ندارم که آقای ادلر در تامه اش اصلاً اشاره نمیکند چنین تحریمی مخالف نصّ صریح اساسنامه IEEE و قوانین اخلاقی اش (Code of Ethics) که جداگانه ثبت شده اند می باشد. در هر دو سند بروشنی اعلام شده است هرگونه تبعیض قومی و ملّیتی بر علیه اعضای جامعه ممنوع است.
تحریم علمی ایران مسأله ای جدید نیست. در سال ???? و بدنبال امضای حکم تحریم اقتصادی ایران و لیبی توسط بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا، چند روز بعد شخصی بنام دکتر اِستیو گلد استاین (Steve Goldstein)، که در بخش «تحقیق و ساختار شبکه و ارتباطات» مؤسسه ملّی علوم (NSF) کار میکرد، ایمیلی به دانشگاه وین در اتریش میفرستد و در آن با اشاره به حکم کلینتون ادعا میکند دانشگاه باید ترافیک اینترنت میان ایران و آمریکا را که از طریق خطوط شبکه NSFNET میگذشت قطع کند. دانشگاه وین نیز بدون مطالعه این دستور را اجراء کرد و تماس ایمیلی میان دانشگاه های ایران و آمریکا و اصولاً اتّصال اینترنت از ایران به آمریکا قطع شد. در این مورد و اینکه چگونه اینترنت دوباره برقرار شد در مقاله دیگری تحت عنوان «گذری کوتاه در تاریخ ایرانیان در اینترنت» {مقاله} که برای بار اوّل در بهار ???? در مجلّه کاپوچینو منتشر شد بطور مفصل توضیح دادم.
درست است که کلینتون بانی تحریم اقتصادی بر علیه ایران به شکل امروزیش بود، ولی دولت وی اصولاً افراطی نبود. هدف اصلی قانون تحریم محدود کردن ایران در توسعه امکانات صادراتی نفتی اش بود. نکته جالب توّجه این بود که محدودیت های تعیین شده در حکم رئیس جمهوری مخصوصاً شامل تبادلات و مراودات آموزشی و تحقیقات علمی بین ایران و آمریکا نمیشد. بهرحال آن سال خطری بزرگ از بیخ گوش ایران گذشت. برای اینکه به خوانندگان این سطور نشان دهم روح افراطی امروز با روند دهه پیش چقدر فرق دارد، توجّه شما را به اتفاقی که قبل از تحریم اقتصادی کلینتون رخ داد جلب می کنم. درست یازده سال پیش دوست من که در دانشگاه استانفورد و در پروژه شاتل فضائی کلمبیا (Space Shuttle Columbia) {وب سایت} کار میکرد مجبور بود بر طبق یک مشت قوانین کهنه ولی پابرجا در اداره مهاجرت برای تمدید ویزایش امریکا را ترک کند. سفیر آمریکا در کشور اروپائی که دوست من تقاضای تمدید ویزا کرده بود جواب رد به وی داده و قوانین را برخش کشیده بود. اصولاً حالیش نبود پروژه علمی چیست و برایش مهم نبود بیشتر از چند روز به پرتاب کلمبیا باقی نمانده است. بالاخره توصیه نامه ها و معرفی نامه هائی که از دانشگاه استانفورد، JPL و NASA به سفارت فاکس شدند اثر کرده و ویزای دوست من تمدید شد. بدینوسیله توانست خودش را قبل از پرواز کلمبیا به مرکز کنترل در ایالت آلاباما برساند. اهمیت حضور وی در پرواز کلمبیا این بود که وی برنامه نویس کامپیوتر و تنها کسی بود که میتوانست آزمایش علمی ای بنام «نقطه لامبدا» (Lambda-Point Experiment) {وب سایت} را انجام دهد. آزمایشی حساس که چندین ماه رویش کار شده بود. آن سال هم تحریم های دیگری بر علیه ایران برقرار بودند و مقامات دولتی هنوز سختگیر و کلّه شق بودند، ولی آنچه که آشکار بود این بود که جامعه علمی آمریکا اجازه نمیداد مسائل سیاسی دولت وارد کارزار علم و دانش شوند. امروز آتش عصیانگر دولت شعله به خرمن علم زده است و متصدیان جامعه علمی در درجه اوّل بفکر فرار از تهدیدهای دولت هستند تا نجات خرمنگاه.
موضع IEEE در تعبیرات تنگ نظرانه و سلیقه ای خود و وکلایش بر محور کلمه «سرویس» یا «خدمات» می چرخد. این کلمه که در آئین نامه تحریم اقتصادی مکرراً بکار برده شده است بدین شکل تعریف شده که هرگونه سرویس دادن به ایران را ممنوع و آنرا عملی غیر قانونی بحساب می آورد.
محدودیت های اعضای IEEE در ایران
بر طبق نامه موّرخ ?? مرداد ???? (مطابق با ? اوت ????) انجمن دانشگاه صنعتی شریف به رؤسای IEEE، شمّه ای از تبعیضات بر علیه اعضای IEEE در ایران بشرح ذیل است:
?- رد کردن تقاضا نامه ها و معرفی نامه های اعضای درون مرزی ایران بمنظور ارتقاء رتبه عضویت در جامعه.
?- محروم کردن اعضای درون مرزی ایران از هرگونه استفاده از سرویسهای وب سایت رسمی IEEE و همچنین حذف کردن آدرس های ایمیل اعضاء که از وب سایت IEEE اختیار شده است. لازم به توضیح است که IEEE بدون تذکر قبلی به اعضاء ناگهان ایمیل هایشان را حذف کرده و اعضاء را در معرض دریافت کلّی ایمیل برگشتی قرار میدهد در حالیکه اعضاء خبر نداشتند جریان چیست.
?- محدودیت اعضاء و غیر اعضاء در انتشار رسالات علمی در ژورنال های مختلف جامعه.
?- ممنوعیت برپائی هرگونه فعالیت محلی در داخل کشور تحت نام IEEE و لغو همه گونه حمایت و پشتیبانی جامعه که معمولاً به شعبات محلی داده میشود. این یعنی ممنوعیت هرگونه کنفرانس علمی در خاک ایران تحت نام IEEE.
انجمن دانشگاه صنعتی شریف نامه خود را اینچنین اخطارکنان خاتمه میدهد:
«آقایان محترم، آنچه که به مخاطره افتاده است نه فقط زیر پا گذاشتن حقوق اعضای ایرانی در IEEE است، بلکه حیثیت و اعتبار جامعه نیز می باشد، که این باید از مهمترین دلواپسی از طرف اعضای هیئت مدیره چون شماها برخوردار باشد. همانا شماها هستید که عمری را بمنظور ساختن این جامعه سپری کرده اید.»
موضع IEEE در تعبیرات تنگ نظرانه و سلیقه ای خود و وکلایش بر محور کلمه «سرویس» یا «خدمات» می چرخد. این کلمه که در آئین نامه تحریم اقتصادی مکرراً بکار برده شده است بدین شکل تعریف شده که هرگونه سرویس دادن به ایران را ممنوع و آنرا عملی غیر قانونی بحساب می آورد. امروز OFAC در نامه اش اعلام کرد اگر IEEE رساله علمی ای که توسط یک ایرانی در ایران نوشته شده است ویرایش کند مشمول این قانون است. بنظر میرسد IEEE خواسته یا ناخواسته خودش را وارد سیاست کرد و حالا با دریافت جواب قاطع OFAC خودش را مظلوم نشان میدهد و میگوید ببینید ما طرفدار تحریم علمی بر علیه ایران نیستیم. دولت آمریکا ما را مجبور کرده است. مسأله اینست که IEEE چراغ علاءالدین را مالش داد و حالا لولو خرخره از چراغ بیرون آمده است. از طرف دیگر، شاید آقای مایکل ادلر گورباچف دنیای علم است بدان معنی که ایشان میخواسته این معضل هرچه زودتر علنی شود و دست افراطیون رو شود به این امید که فشار جامعه علمی دنیا به دولت آمریکا این قانون را خنثی کند -- حداقل در محدوده علم و دانش. اگز حقیقت این باشد پس شاید این آش در آشپزخانه وکلای IEEE پخته نشده است. هیچ معلوم نیست آینده نزدیک چه نتایجی به ارمغان خواهد آورد، ولی در جریانات چند ماه اخیر یک روند کاملاً مشهود شد: بالاخره نظریه «وحشت عمومی» کارساز واقع شد و اولین دودش به چشم جامعه علمی ایران رفت.
باید چه کرد؟
عده ای از اعضای ایرانی IEEE، هم برون مرزی و هم درون مرزی، تهدید کرده اند اگر وضع بدین منوال ادامه پیدا کند، کارت عضویت خود را پاره کرده و IEEE را ترک میکنند. حتی بعضی از اعضای غیر ایرانی در این فکر هستند. بنظر من این تصمیم درست نیست. البته اعتراض همگانی بصورت تحریم IEEE میتواند مؤثر واقع شود اگر حرکتی جهانی و ریشه ای چنان شیوع پیدا کند که در عرض مثلاً شش ماه ده تا بیست هزار نفر IEEE را به نشانه اعتراض ترک کنند -- چیزی حدود پنج درصد جمعیت IEEE. در غیر اینصورت، هدف طرفداران تئوری «وحشت عمومی» گوشه نشینی، انزوا و خودسانسوری اعضاء خواهد بود. هرچه ایران و مردمش بیشتر در تنگنا قرار بگیرند و دستشان از سازمان های بین المللی کوتاه شود و تماسها قطع شوند بنفع آرزوشکنان است. پس بهترین راه مقابله حضور دائم در اینترنت و آگاهی دادن هرچه بیشتر اعضای غیر ایرانی IEEE است. شکی نیست این حرکت باید هم در ایران و هم در خارج از ایران پیگیری شود. باید به قدرت اینترنت و درجه نفوذش ایمان بیاوریم. حضور ایرانیان درون مرزی در فضای اینترنت فقط به همان چند خط روزمره در وبلاگها نیست.
?- استشهاد نامه ای وجود دارد که چه خوب است همه امضاء کنند، حتی اگر عضو IEEE نیستید {متن - محل امضاء}.
?- به وب سایت (Shame on IEEE) {وب سایت} سر بزنید و از آحرین اخبار با خبر بشوید. در ضمن لوگوی (Shame on IEEE) {تصویر لوگو} را از این سایت برداشته و در وبلاگها و وب سایت های خود قرار دهید و آنرا به محل امضای استشهاد نامه در مطلب بالا لینک کنید. یا لوگوی مورد علاقه خود را بکار ببرید. مهم اینست که لوگو را به محل امضای استشهاد نامه لینک دهید.
?- به وب سایت انجمن دانشگاه صنعتی شریف {وب سایت} سر بزنید و از آخرین نامه نگاریها و فعالیتهای حرفه ای این گروه با خبر شوید. تا این لحظه انجمن دانشگاه صنعتی شریف تنها ایستگاه اینترنتی است که این حادثه را پوشش داده است و توانسته است به خوبی توجه جامعه علمی غیر ایرانی را به این مسأله معطوف کند.
?- در طی چند هفته آینده به وب سایت انجمن ملّی ایرانی-آمریکائی (NIAC) {وب سایت} واقع در واشنگتن، دی. سی سر بزنید. بنا به گزارش انجمن دانشگاه صنعتی شریف وکلای انجمن ملّی ایرانی-آمریکائی، که سازمانی غیر انتفاعی و اجتماعی است، در حال بررسی حوادث IEEE هستند و ممکن است در این باره اعلامیه ای صادر کند. یکی از اهداف این انجمن این است که با رایزنی با نمایندگان مجلسین آمریکا سعی میکند از حقوق ایرانیان دفاع کند.
حادثه IEEE نقطه آغاز است. اگر با آن مقابله نکنیم نه تنها به جامعه علمی ایران، و در صدر آن جامعه کامپیوتری، صدمه می خورد، بلکه شعله آن به اینترنت هم زبانه خواهد کشید. اگر غلط املائی گرفتن سرویس بحساب می آید، پس استفاده از این همه وب سایت چه؟ این روند با مسئله فیلترکردن بعضی از وب سایتها در داخل ایران بمراتب متفاوت است. دولت فعلی آمریکا هدفش ترساندن شهروندانش از جرائم مالی و جنائی است. با علم کردن پیراهن عثمانی بنام تحریم اقتصادی و ربط دادن آن به علوم و کامپیوتر حالا حتی اینترنت هم در امان نخواهد ماند.
بقول آن ضرب المثل آمریکائی هرچه پیش میرویم این داستان دارای لنگ و پاچه جدید میشود.
منبع مقاله : هفته نامه الکترونیکی کاپوچینو
نویسنده مقاله : هوشیار نراقی